دنگ دنگ

لغت نامه دهخدا

دنگ دنگ. [ دَ دَ ] ( اِ صوت ) حکایت صوت کوفتن آهنی به آهن بزرگ دیگر و مانند آن. آواز زنگ بزرگ و کوفتن پتک به سندان و آواز پاندول ساعتهای بزرگ. ( یادداشت مؤلف ). دنگ و دنگ. درنگ درنگ.

فرهنگ فارسی

حکایت صوت کوفتن آهنی به آهن بزرگ دیگر و مانند آن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم