دم دراز

لغت نامه دهخدا

دم دراز. [ دُ دِ ] ( ص مرکب ) هر حیوانی که دم آن دراز و طویل باشد. ( ناظم الاطباء ). دارای دم طویل. درازدم. || مار ( عامه گمان برند که اگر اسم مار برند او از سوراخ برآید از این رو نام او نبرند و دم دراز گویند ). ( یادداشت مولف ). || درازدنبال. با دنباله طویل.
دم دراز. [ دُدِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان هرسم بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. با 1153 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

هر حیوانی که دم آن دراز و طویل باشد .

دانشنامه عمومی

دم دراز ( نام علمی: Momotidae ) نام یک تیره از راسته سبزقباسانان است.
• دم دراز ابروفیروزه ای
• دم دراز ابروفیروزه ای Electron platyrhynchum
• دم دراز تودی Hylomanes momotula
• دم دراز گلوآبی Aspatha gularis
• دم دراز حنایی Baryphthengus martii
• دم دراز کلاه حنایی Baryphthengus ruficapillus
• دم دراز کاکل خرمایی Momotus mexicanus
• دم دراز کاکل آبی Momotus momota
• دم دراز دیهیم آبی Momotus lessonii
• دم دراز آندی Momotus aequatorialis
• دم دراز فریادزن Momotus subrufescens
• دم دراز آبی کلاه Momotus coeruliceps
• دم دراز ترینیداد Momotus bahamensis
• دم دراز نوک تیرکی Electron carinatum
• دم دراز نوک پهن Electron platyrhynchum
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم