دریه

لغت نامه دهخدا

( دریة ) دریة. [ دَرْ / دِرْ ی َ ] ( ع مص ) دانستن چیزی را یا دانستن به نوعی از حیله. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). دانستن. ( تاج المصادربیهقی ). دری. دریان. درایة. و رجوع به درایة شود.
دریة. [ دَ ری ی َ ] ( ع اِ ) چیزی که برآن تیر و نیزه اندازند برای آموختن. ( منتهی الارب ). حلقه نیزه باختن. حلقه ای که سواران نیزه ربایند. حلقه نیزه. حلقه هدف. ( زمخشری ). || ستور و جز آن که درپس آن صائد پنهان شود برای قدرت یافتن برصید. ( منتهی الارب ). دریئة. ( اقرب الموارد ). و رجوع به دریئة شود.
دریة. [دَ ری ی َ ] ( ص نسبی ) تأنیث دری ( در تداول منشیان قدیم ). لغات دریة؛ سخن دری. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

تانیث دری سخن دری

فرهنگ اسم ها

اسم: دریه (دختر) (فارسی، عربی) (تلفظ: doriye) (فارسی: دریه) (انگلیسی: doriye)
معنی: مانند در، درخشان و روشن، ( در، ایه ( پسوند نسبت ) )، درخشان، روشن

دانشنامه عمومی

دُرّیه ( به لاتین: Dürriyə ) یک منطقه ی مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان آستارا واقع شده است. دریه ۶۹۷ نفر جمعیت دارد.
دی یا دو در زبان تالشی به معنی عدد دو و ریه یا ریا به معنی جاده یا مسیر است و معنای کامل آن می شود روستایی که در میان دو جاده یا چهارراه جای دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال آرزو فال آرزو فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ارمنی فال ارمنی