درنگ خواستن

لغت نامه دهخدا

درنگ خواستن. [ دِ رَ خوا / خا ت َ ]( مص مرکب ) مهلت خواستن. متارکه خواستن :
گر ایدون که یک ماه خواهی درنگ
زلشکر سواری نیاید به جنگ.فردوسی.اگر خواهی از من زمان و درنگ
وگر جنگ خواهی بیارای جنگ.فردوسی.

فرهنگ فارسی

مهلت خواستن متارکه خواستن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تماس فال تماس فال اوراکل فال اوراکل فال انگلیسی فال انگلیسی