در گردانیدن

لغت نامه دهخدا

درگردانیدن. [ دَ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) گردانیدن. غلطانیدن. ( المصادر زوزنی ) ( آنندراج ). انداختن. ( ناظم الاطباء ). از حالتی به حالت دیگر بردن ، چنانکه چیزی قائم را خواباندن : اندر این سخن بود که موج آب طوفان او را [ پسر کافر نوح را ] درگردانید. ( مجمل التواریخ والقصص ).

فرهنگ فارسی

گردانیدن غلطانیدن انداختن از حالتی به حالت دیگر بردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال تک نیت فال تک نیت فال زندگی فال زندگی فال ای چینگ فال ای چینگ