در میانه

لغت نامه دهخدا

در میانه. [ دَ ن َ / ن ِ ] ( ق مرکب ) ( از: در + میان + َه ) در میان. مابین. وسط. میان. خلال : تکبّد، تکبید؛ در میانه آسمان درآمدن آفتاب. ( منتهی الارب ).
- در میانه نهادن ؛ با هم ظاهر کردن. مطرح ساختن :
با او چه در میانه نهی از نیاز بحث
از حرف زلف و کاکل او کن دراز بحث.درویش واله هروی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

در میان مابین وسط میان خلال
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال میلادی فال میلادی فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند