در طلبی

لغت نامه دهخدا

درطلبی. [ دُ طَ ل َ ] ( حامص مرکب ) حالت دُرطلب. جویای در بودن. طالب در بودن :
دُر می طلبید و درنمی یافت
در درطلبی عنان نمی تافت.نظامی.

فرهنگ فارسی

حالت در طلب جویای در بودن طالب در بودن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای