دختر بودن

لغت نامه دهخدا

دختر بودن. [ دُ ت َ دَ ] ( مص مرکب ) دوشیزه بودن. بکر بودن. بمهربودن. شوی ناکرده بودن دختر. ناآرمیده بودن دختر با کسی. بکارة.

فرهنگ فارسی

دوشیزه بودن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی فال چای فال چای