لغت نامه دهخدا
داوی. [ وی ی ] ( ع اِ ) آن شیرکه بر سر آن پوستکی تنک بسته بود. ( مهذب الاسماء ).
داوی. ( اِخ ) شیمیست مشهور انگلیسی بسال 1778 متولد شده و به سال 1829 م. درگذشته است و در شیمی کشفیاتی دارد. ( قاموس الاعلام ترکی ).
داوی. ( اِخ ) نام موضعی است در شمال شازری به جنوب شرقی خیوه.