دانوش

لغت نامه دهخدا

دانوش. ( اِخ ) نام مردی که عذرا را فروخت و عذرا نام معشوقه وامق است و داستان این دو عاشق و معشوق را عنصری بنظم کشیده بوده است منتهی از مجموع آن جز ابیاتی بشاهد لغات در فرهنگها بجای نمانده است :
گذشته بر او بر بسی کام و دام
یکی تیزپائی و دانوش نام.
در فرهنگ سروری ( چ دبیرسیاقی ص 532 ) بیت فوق چنین آمده است. اما در لغت نامه اسدی ( چ اقبال ص 225 ) دو مصراع بیت مذکور مقلوب نقل شده و شعر نیز شاهد کلمه «ودانوش » است بنابراین نام فروشنده عذرا بدو صورت «ودانوش » و «دانوش » در مآخذ مختلف ضبط شده است. برای روشن شدن ذهن لازم بتذکر است که کلمه «ادانوش » نام کسی که عذرا چشم او را کند و «دیانوش » نام مهتر دزدان نیز در داستان وامق و عذرای عنصری آمده است.

فرهنگ فارسی

نام مردی که عذرا را بفروخت و عذرا نام معشوقه وامق

فرهنگ اسم ها

اسم: دانوش (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: dānuš) (فارسی: دانوش) (انگلیسی: danush)
معنی: نام شخصی در داستان وامق و عذرا، نام کسی که عذرا معشوقه وامق را فروخت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال آرزو فال آرزو فال نخود فال نخود فال کارت فال کارت