دابغ

لغت نامه دهخدا

دابغ. [ ب ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از دباغت. پیراینده : و لاشی دابغ للمعدة مثله ( مثل بلیلج ). ( ابن البیطار ). رب الحصرم دابغللمعدة. ( ابن البیطار ).
دابغ. [ ب ِ ] ( اِخ ) مردی معروف از ربیعه. او را حدیثی است. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

مردی معروف از ربیعه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال فنجان فال فنجان فال احساس فال احساس فال تک نیت فال تک نیت