خون بسته

لغت نامه دهخدا

خون بسته. [ ن ِ ب َ ت َ / ت ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خون منجمد شده. ( ناظم الاطباء ). || علقه [ ع َ ل َ ق َ ]. ( یادداشت بخط مؤلف ) ( ترجمان القرآن ).

فرهنگ فارسی

خون منجمد شده یا علقه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال نخود فال نخود