خوش بیانی

لغت نامه دهخدا

خوش بیانی. [ خوَش ْ / خُش ْ ب َ ] ( حامص مرکب ) خوش سخنی. نکوسخنی. خوب گفتاری.خوش کلامی. نیکوگفتاری. خوش زبانی. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

خوش سخنی نکو سخنی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش استخاره کن استخاره کن فال شمع فال شمع فال کارت فال کارت