لغت نامه دهخدا
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را.حافظ. || صحیح بودن. نکو بودن. درست بودن. موافق بودن :
خوش نبود با نظر مهتران
بودن او جز کف خنیاگران.نظامی.|| سالم بودن. تندرست بودن. تندرستی داشتن. ( ناظم الاطباء ).