خوب و زشت

لغت نامه دهخدا

خوب و زشت. [ ب ُ زِ ] ( ترکیب عطفی ، اِمرکب ) خوب و بد. نیک و بد. زشت و زیبا :
پس آن نامه را زود پاسخ نوشت
پدیدار کرد اندر او خوب و زشت.فردوسی.بهر سان که ما را رسد خوب و زشت
سر خود نتابیم از آن سرنوشت.نظامی.

فرهنگ فارسی

خوب و بد نیک و بد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم