خواندار

لغت نامه دهخدا

خواندار. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) خوان سالار. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
بخواندار گفتا که شاه جهان
ز تن بگسلاند ترا هوش و جان.فردوسی.سبک داد خواندار وی را جواب
که من ساخت خواهم یکی نغز خواب.فردوسی.دگر روز با مرد خواندار گفت
که ای با خرد یار و با رای جفت.فردوسی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم