خلیل سلطان
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
هرچند تیمور گورکان در وصیتی پیر محمد پسر میرزا جهانگیر را ولیعهد خویش کرد، در هنگام مرگ تیمور، او دور از پایتخت ـ یعنی سمرقند ـ و در حدود غزنین بود، از این رو به رغم علاقه ای که سرداران تیمور نسبت به اجرای واپسین خواست او نشان می دادند، مجالی برای اجرای این وصیت پیدا نشد. پیرمحمد، در قندهار بود و نتوانست به موقع به سمرقند برسد. برخی از امیران تیمور، به بهانهٔ عملی کردن نقشهٔ لشکرکشی تیمور به چین، خلیل سلطان را که در تاشکند بود، بر تخت نشاندند. به این ترتیب خلیل سلطان که برجای تیمور موقتاً حکومت می کرد حاضر به رها کردن حکومت نشد و دولت موقت را به یک دولت دائم مبدل کرد.
این امر نارضایتی را در بین سرداران و امیران تیموری پدیدآورد به طوری که بنا به دعوت آنها، شاهرخ پسر تیمور به سمرقند لشکر کشید. در همین زمان، درگیری و کشمکش میان مدعیان حکومت، یعنی پسران عمرشیخ ( رستم، اسکندر، پیرمحمد و بایقَرا ) و پسران میران شاه ( عمر و ابابکر ) آغاز شد. شاهرخ با اینکه بسیاری از امیران، همچون امیرشاه ملک و حاکمان محلی، از او حمایت می کردند، از درگیری مستقیم با افراد خاندانش اجتناب کرد و به سروسامان دادن هرات مشغول شد. به این ترتیب مصالحه ای در این بین انجام گرفت که کار به جنگ و نزاع نکشید. هرچند ناخرسندی امیران از سلطنت خلیل سلطان موقتاً خاتمه پیدا کرد؛ زیرا سلطنت او در واقع یک فرمانروایی نبود، بلکه یک عیاشی و خوش گذرانی پیوسته بود. طبیعی بود دوام این شیوه فرمانروایی که عاری از هر گونه مسئولیت است، غیرممکن خواهد بود. خصوصاً که محیط آن دوره، آشفته، ناآرام و پر از مدعیان سلطنت بود.
میرزا خلیل، جوانی عاشق پیشه، شاعر، و لاابالی بود. او در سمرقند به عشق نوازنده ای به نام «شاد ملک» گرفتار شد که این عشق به حد جنون رسید. به طوری که با زنان تیمور که به عنوان حرم صاحبقران در دربار مورد احترام بودند، بد رفتاری پیشه کرد و امرای تیمور را هم که طرز زندگی او را نمی پسندیدند، از خود مأیوس و ناخشنود ساخت.
دانشنامه آزاد فارسی
از حکمرانان دورۀ تیموری در ایران. پسر میران شاه گورکانی و نوۀ تیمور بود که پس از مرگ تیمور در ۸۰۷ق بر تخت سلطنت نشست. در اوایل حکومت با شاهرخ تیموری درگیری داشت، که سرانجام با توافق حکمرانی خلیل سلطان در سمرقند و شاهرخ در خراسان این درگیری به صلح انجامید، اما پیرمحمد جهانگیر، که در زمان حیات تیمور به ولیعهدی برگزیده شده بود، در مطالبۀ سلطنت با خلیل سلطان جنگید و از وی شکست خورد. خلیل سلطان پادشاهی شجاع ، جوانمرد و بخشنده و ضمناً عیاش بود. سرانجام امرا و بزرگان بر وی شوریدند و او را زندانی کردند. اما شاهرخ به سمرقند لشکر کشید و پس از تصرف آن جا، خلیل سلطان را آزاد و او را از حکومت ماوراءالنهر برکنار کرد و پسرش، اُلُغْ بیگ، را به این سمت گماشت ؛ سپس ایالت ری را به وی واگذار کرد. خلیل سلطان از قریحه شاعری بهره داشت و نمونه ای از اشعار او در تذکرۀ دولتشاه سمرقندی آمده است.