خطا رفتن

لغت نامه دهخدا

خطا رفتن. [ خ َ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) به اشتباه رفتن. بسهو رفتن :
سکندر بحیوان خطا می رود
من اینجا سکندر کجا می رود.نظامی.ما چون نشانه پای بگل در بمانده ایم
خصم آن حریف نیست که تیرش خطا رود.سعدی ( طیبات ). || گناه سر زدن :
نه کورم ولیکن خطا رفت کار
ندانستم از من گنه در گذار.سعدی ( بوستان ).

فرهنگ فارسی

باشتباه رفتن بسهو رفتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال امروز فال امروز فال تاروت فال تاروت فال شمع فال شمع