خشک بودن

لغت نامه دهخدا

خشک بودن. [ خ ُ دَ ] ( مص مرکب ) مقابل تر بودن. ( یادداشت بخط مؤلف ). || بی شیر بودن. در پستان شیر نداشتن. ( یادداشت بخط مؤلف ) : همه گوسفندان از آن حی خشک بود. ( ترجمه طبری بلعمی ).

فرهنگ فارسی

مقابل تر بودن یا بی شیر بودن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس فال ارمنی فال ارمنی فال رابطه فال رابطه