خجلت ناک

لغت نامه دهخدا

خجلت ناک. [ خ ِ ل َ ] ( ص مرکب ) خجلت زده. شرمسار. شرمگین. شرم زده. شرمگن :
بپذیرفت چون از تلخی
اندکی گشته بود خجلت ناک.عرفی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

خجلت زده شرمسار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال لنورماند فال لنورماند فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال عشقی فال عشقی