خاطر عاطر

لغت نامه دهخدا

خاطر عاطر. [ طِ رِ طِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مجازاً اندیشه فیض بخش :
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم.حافظ.با عندلیب صبح کنم یا به باغبان
ای گل ترا به خاطر عاطر چه میرسد؟فصاحتخان ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

مجازا اندیشه فیض بخش : من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم