حسن کرمانی

لغت نامه دهخدا

حسن کرمانی.[ ح َ س َ ک ِ ] ( اِخ ) رجوع به حسن خطیب کرمانی شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال چای فال چای فال تماس فال تماس فال فنجان فال فنجان