حسدناک

لغت نامه دهخدا

حسدناک. [ ح َ س َ ] ( ص مرکب ) حسود :
رفیقی کو بود بر تو حسدناک
به خاکش ده که نرزد صحبتش خاک.نظامی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) حسود رشکین .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال سنجش فال سنجش فال کارت فال کارت فال آرزو فال آرزو