لغت نامه دهخدا
چو کاسه بازگشاده دهان بجوع الکلب
چو کوزه پیش نهاده شکم به استسقاء.خاقانی.گفت رنجش چیست زخمی خورده است
گفت جوع الکلب زارش کرده است.مولوی.مؤلف اقرب الموارد نویسد: جوع الکلبی و جوع البقری مرضی است در معده از التهاب اخلاط مراری که صاحب آن هرگز سیر نگردد و هرگاه سیر شود بی درنگ گرسنه گردد.