جرک. [ ج ُ ] ( ع اِ ) دشت و صحرا و بیابان باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بیابان. ( جهانگیری ) . جرک. [ ج ُ ] ( اِخ ) نام کتابی است. رجوع به تحقیق ماللهند صص 76، 77 و 192 شود. جرک. [ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حرجنداز بخش مرکزی شهرستان کرمان. این ده در شصت وهفت هزارگزی شمال کرمان و دوهزارگزی جنوب راه شهداد به راورقرار دارد و محلی کوهستانی و سردسیر است. و 85 تن سکنه فارسی زبان شیعی مذهب دارد و آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) دشت صحرا بیابان . دهی است از دهستان حرجند از بخش مرکزی شهرستان کرمان . این ده در شصت و هفت هزار گزی شمال کرمان و دو هزار گزی جنوب راه شهداد به راور قرار دارد و محلی کوهستانی و سرد سیر است . و ۸۵ تن سکنه فارسی زبانند شیعی مذهب دارد و آب آن از قنات تامین میشود و محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است .