جایگاه نشست

لغت نامه دهخدا

جایگاه نشست. [ هَِ ن ِ ش َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نشستن گاه. تخت. سریر. کرسی. صندلی :
از آن پس شهنشاه یزدان پرست
بخاک آمد از جایگاه نشست.فردوسی.کمر بسته و گرز شاهان بدست
بیاراسته جایگاه نشست.فردوسی.بکش کرده دست و سرافکنده پست
همی رفت تا جایگاه نشست.فردوسی.

فرهنگ فارسی

نشتن گاه تخت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال عشق فال عشق فال اعداد فال اعداد