جای داشتن

لغت نامه دهخدا

جای داشتن. [ ت َ] ( مص مرکب ) شایسته بودن. سزاوار بودن :
دم شمشیر تو اعجاز مسیحا دارد
خضر گر کشته تیغ تو شود جا دارد.( ارمغان آصفی ).|| ظرفیت داشتن. وسعت داشتن. گنجایش داشتن.

فرهنگ فارسی

شایسته بودن و سزاوار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم