ثلمه

فرهنگ عمید

۱. رخنه، سوراخ، تَرَک.
۲. [مجاز] خلل.

فرهنگ فارسی

خلل، رخنه، سوراخ، تراک
( اسم ) ۱- سوراخ رخنه ترک . ۲- چاک . جمع : ثلم .۳- ( مصدر ) رخنه کردن .
ثلم رخنه کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال چای فال چای فال لنورماند فال لنورماند فال قهوه فال قهوه