ته نما

لغت نامه دهخدا

ته نما. [ ت َه ْ ن ُ / ن ِ / ن َ ] ( نف مرکب ) چیزی که هرچه ته خود داشته باشد بنماید. ( آنندراج ). هر چیز صافی که ته آن نمایان باشد مانند جوی آب. ( ناظم الاطباء ) :
ازخشن پوشی برون آورد فیض گلخنم
تن قبای ته نما اکنون ز خاکستر گرفت.کلیم ( از آنندراج ).این مقام از بسکه نورانی سرشک افتاده است
خاک آن مانند آب صاف باشد ته نما.شفیع اثر ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

چیزیکه هر چه ته خود داشته باشد بنماید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال راز فال راز فال ای چینگ فال ای چینگ فال نوستراداموس فال نوستراداموس