تلیسه

لغت نامه دهخدا

( تلیسة ) تلیسة. [ ت ِل ْ لی س َ ] ( ع اِ ) خصیه و گویک مانندی که از برگ خرما سازند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خصیه مانندی که از برگ خرما سازند و شیشه در آن نهند. ( از اقرب الموارد ). || کیسه حساب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یقال : وضع الدفتر فی التلیسة. ( اقرب الموارد ). و رجوع به ماده قبل شود.

فرهنگ فارسی

کیسه حساب .

فرهنگستان زبان و ادب

{heifer} [علوم و فنّاوری غذا] گاو مادۀ بالغ جوانی که زادآوری نکرده یا در مرحلۀ شیردهی به اولین گوسالۀ خود است

ویکی واژه

گاو مادۀ بالغ جوانی که زادآوری نکرده یا در مرحلۀ شیردهی به اولین گوسالۀ خود است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم