تقهقر

لغت نامه دهخدا

تقهقر. [ ت َ ق َ ق ُ ] ( ع مص ) از پی فراشدن. ( زوزنی ).سپسایگی رفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). به قهقرا شدن. باز پس گشتن. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(تَ قَ قُ ) [ ع . ] (مص ل . )به عقب برگشتن ، واپس رفتن .

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بعقب برگشتن بقهقرا رفتن وا پس رفتن . ۲ - ( اسم ) قهقرا روی واپس روی . جمع : تقهقرات .

ویکی واژه

به عقب برگشتن، واپس رفتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال عشق فال عشق فال ابجد فال ابجد