تشبیه کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چیزی را به چیزی شبیه و مانند کردن. ( ناظم الاطباء ) : و حکما تن مردم را تشبیه کرده اند به خانه ای که اندر آن خانه مردی و خوکی و شیری باشد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 96 ). تا بدان حد که سلاطین روزگار را در نیکوکاری بدو تشبیه کنند. ( کلیله و دمنه ). تشبیه روی تو نکنم من به آفتاب کاین مدح آفتاب به تعظیم شأن تست.سعدی.تا کرده ام به روی تو تشبیه ماه و خور دارم ز روی تو همه دم انفعالها.اسیر لاهیجی ( از آنندراج ).تشبیه توان کرد به صحن چمنش لیکن چو نظر کنی در اینجا سخن است.ملا نصیرای همدانی ( از آنندراج ).و رجوع به تشبیه شود.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) همانند کردن چیزی را بچیزی . چیز را به چیز شبیه و مانند کردن