تبذر

لغت نامه دهخدا

تبذر. [ ت َ ب َذْ ذُ ] ( ع مص ) تبذر چیزی از دست کسی ؛ پراکنده شدن آن. ( از اقرب الموارد ) :
چو عمر دادی دنیا بده که خوش نبود
بصد خزینه تبذر بدانگی استقصا.خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 5 ).|| زرد شدن و تغییر یافتن آب. ( از قطر المحیط ) ( آنندراج ). متغیر شدن و زرد گردیدن آب. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَا تُبَذِّرْ: اسراف نکن
ریشه کلمه:
بذر (۳ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال پی ام سی فال پی ام سی فال شمع فال شمع فال رابطه فال رابطه