تب سودا

لغت نامه دهخدا

تب سودا. [ ت َ ب ِ س َ / سُو ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تبی که از ماده سودا باشد :
بدرد من چرا نادردمندی مبتلا گردد
نیمخواهم تب سودا نصیب دشمنم گردد.میرمحمد افضل ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

تبی که از ماده سودا باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت فال شمع فال شمع فال لنورماند فال لنورماند