بیوسی. [ ب َ ]( حامص ) انتظار. امید. أمل. رجوع به نابیوسی شود. - به بیوسی ؛ انتظار بهی یا خوبی داشتن.امید نیکی داشتن : افسوس که دور به بیوسی بگذشت وان عمر چو جان عزیزم از سی بگذشت.انوری.به بیوسی از جهان دانی که چون آید مرا همچنان کز پارگین آید امید کوثری.انوری.