بیشترینه

لغت نامه دهخدا

بیشترینه. [ ت َ ن َ / ن ِ ] ( ص عالی ، اِ مرکب ) اکثر. بیشترین : و خدای تو ای محمد خداوند فضل و رحمت است و لیکن بیشترینه ایشان شکر نمی گزارند. ( تفسیر ابوالفتوح ج 4 ص 174 ). بیشترینه آنچه ایشان در آن خلاف میکنند. ( تفسیر ابوالفتوح ج 4 ص 174 ). اما بیشترینه مردم آنند که نمی دانند. ( تفسیر ابوالفتوح ج 4 ص 374 ).

فرهنگ فارسی

اکثر . بیشترین .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم