بیرون راندن

لغت نامه دهخدا

بیرون راندن. [ دَ ] ( مص مرکب ) اخراج. بیرون کردن.

فرهنگ فارسی

اخراج ٠ بیرون کردن ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال شمع فال شمع فال رابطه فال رابطه فال آرزو فال آرزو