بی ظرف

لغت نامه دهخدا

بی ظرف. [ ظَ ]( ص مرکب ) ( از: بی + ظرف ) بدون ظرف خالص. بار بدون باردان. ظرف دررفته. || آنکه تحمل و گنجایش ندارد. ( ناظم الاطباء ). کم حوصله. رجوع به ظرف شود.

فرهنگ فارسی

بدون ظرف خالص ٠ بار بدون باردان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال قهوه فال قهوه فال کارت فال کارت استخاره کن استخاره کن