بلانکی

لغت نامه دهخدا

بلانکی. [ بْلا / ب ِ ] ( اِخ ) لوئی اگوست ( 1805-1881م. ). متفکر انقلابی فرانسوی ، از رهبران انقلاب فوریه 1848 م. بود و در خلع ناپلئون سوم دست داشت. 34 سال از پنجاه سال عمر سیاسی خود را در زندان گذرانید. بعلت سهم بزرگی که در تأسیس «کمون پاریس » ( 1871 ) داشت ، آ.تیر، او را زندانی کرد. نظریه های اجتماعی وی در عقاید مارکس تأثیر داشت. گویند عبارت «دیکتاتوری پرولتاریا» را او ساخته است. اثر عمده اش کتاب انتقادات اجتماعی ( 1869 م. ) است. ( از دائرةالمعارف فارسی ) ( فرهنگ فارسی معین ).

دانشنامه عمومی

بلانکی (استان وارمی ماسوری). بلانکی ( به لهستانی: Blanki ) یک روستا در لهستان است که در گمینا لیزبارک وارمینگسکی واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال فنجان فال فنجان فال لنورماند فال لنورماند فال انگلیسی فال انگلیسی