باقرتنگه

لغت نامه دهخدا

باقرتنگه. [ ق ِ ت َ گ َ ] ( اِخ ) از دهات بلده ( دهستان پازوار ) حومه مشهد سر. ( از مازندران و استرآباد رابینو ترجمه وحید مازندرانی ص 74 و 157 ). در فرهنگ جغرافیائی آمده است : دهی است از دهستان حومه بخش بابلسر شهرستان بابل که در 4 هزارگزی خاور بابلسر برکنار راه شوسه بابلسر به نمیردردشت واقع است. ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل مرطوب و 215 تن سکنه ،آب آنجا از چاه تأمین میشود، محصول عمده آن پنبه و کنجد و باقلا و غلات و صیفی و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری است و گله داران تابستان برای ییلاق به سواد کوه میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

فرهنگ فارسی

از دهات مشهد سر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم