دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
بصر (۱۴۸ بار)
(بر وزن فرس) قوه بینائی. چشم. علم (اقرب الموارد) در صحاح گوید: بصر حسّ بینائی... و علم است. راغب گفته: بصر هم به چشم گفته میشود و هم بقوّه بینائی در اینجا توضیح است. 1- همانطور که گفته شد: بصر هم به چشم گفته میشود و هم بحسّ بینائی مثل ، امر قیامت نیست مگر مانند اشاره چشم و مثل ، گوش و چشم و قلب همه مسئولند. در قرآن مجید ظاهراً بصر تنها در قوه بینایی به طوریکه چشم منظور نباشد بکار نرفته است گرچه اطلاق بصر به چشم به لحاظ بینائی آن است، ولی افعال آن اکثراً در معنی بینائی و دیدن به کار رفته است مثل ، و مثل ، جمع بصر ابصار است مثل ابصار به معنی بصیرتها و معرفتها نیز آمده که در بند دوّم خواهیم گفت. 2- بصیرت به معنی بینائی دل است، راغب (بر وزن فرس )گویند این معنی، مرادف معرفت و درک است و همان است که از صحاح و اقرب الموارد نقل شد که یکی از معانی بصر، علم است. طبرسی در آیه ، آن را معرفت و بینائی دل فرموده است. و از اینجاست که بصیرت را عقل و زیرکی معنی کردهاند. در صحاح و قاموس و غیره حجّت و دلیل را یکی از معانی بصیرت شمردهاند، این ظاهراً بدان جهت است که حجت و دلیل سبب بصیرت و بینائی دل است، میشود گفت که نام مسبّب را به سبب گذاشتهاند. جمع بصیرت، بَصائِر و ابصار هر دو آمده است مثل ، و آن پنج بار در قرآن تکرار شده و به معنی بصیرتها و دلیلهاست و مثل ، طبرسی و بیضاوی آن را: «ذوی البصائر و ذوقی العقول» گفتهاند و مثل ، صاحبان نیروها در اطاعت حق و صاحبان بصیرتها بودند. در اوّل این بند از راغب نقل شد که به درک دل بصیرت و بَصَر گویند. بنابراین، ابصار باید جمع بَصَر به معنی بصیرت هر دو باشد. 3- بصر از باب کَرُمَ یکرم و از باب عَلِمَ یعلم به معنی علم آمده که یکی از معانی بصر است و از باب افعال به معنی دیدن به کار رفته است. در اقرب الموارد گوید، «بصر به (از دو باب فوق): عَلِمَ به» جوهری گویند: «بَصُرْتُ بالشیئی: عَلِمَه». راغب گوید: در بصر به معنی بصیرت و علم گفته میشود اَبصرت و بصرت و در معنی دیدن بصرت کم گفته میشود بلکه ابصرت گویند. علی هذا معنی آیه ، این است که: دانستم آنچه زمخشری و بیضاوی آن را (دانستم) گفتهاند طبرسی در ذیل این آیه در بحث لغت گفته: «بَصُرَ بالشیئی» در مقام علم گفته میشود و «اَبْصَرَ» در مقام دیدن. در آیه «بصرت» را دیدنی معنی کردهاند یعنی: خواهر موسی او را از گوشه دید، من گمان میکنم اینجا هم به معنی علم باشد یعنی خواهر موسی چون به کاخ فرعون نزدیک و یا وارد شد از جنب و جوش و رفت و آمد فهمید که صندوق موسی را گرفتهاند، بعد وارد منزل شد و دید درباره مرضعه در ماندهاند گفت «هَلْ اَدُلُّکُمْ عَلی اَهلِبَیتٍ یَکْفُلُنَهُ لَکُمْ» و اما اینکه گفتیم فعل بصر از باب افعال به معنی دیدن آمده شواهد آن از قرآن بسیار است، بلکه به استثنای دو آیه فوق و آیه ، که از باب تفعیل است، تمام افعال بصر در قرآن مجید از باب افعال به کار رفتهاند ، ، . 4- بعضیها گفتهاند: تاء «بصیره» برای مبالغه است و بعضی آن را به معنی دلیل گرفته و گفته است: بلکه انسان شاهد و حجّت نفس خودش است هر چند عذرهایش را هم القاء کند، به نظر میآید که با ملاحظه آیه قبل «یُنَبَّاءُ الْاِنْسانُ یَومَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ آخَرَ» معنای اوّل بهتر باشد، زیرا انسان به آنچه عمل کرده خبر داده میشود، بعد در مقام اعراض میفرماید: بلکه انسان بر نفس خود یکپارچه بصیرت و بینانی است هر چند در مقام دفاع عذرهائی هم بیاورد. 5- کلمه «اَبْصِر بَهَ وَ اَسْمِعْ» صیغه تعجّب به معنی (چه بینا چه شنوا) است چنانکه اهل تفسیر تصریح کردهاند داناتر است، غیب آسمانها و زمین برای اوست، چه بینا و چه شنواست جز او دوستی برایشان نیست. همچنین کلمه «اَسْمِع بِهِمْ وَ اَبْصِرْ) در آیه ، چه شنوا و بینایند روزی که پیش ما میآیند. 6- بصیر: بینا ، ، ، کلمه «مبصر و مبصرة» را در دو آیه فوق و نحو آن، روشن و آشکار معنی کردهاند جوهری درباره آیه ، از اخفش نقل میکند که مبصرة را بینائی دهنده گفته است. به نظر نگارنده: این معنی از همه بهتر است و راغب آن را از بعضی نقل کرده. علی هذا «مبصر» اسم فاعل از باب افعال و متعدی است و ماده بصر از این باب لازم و متعدی هر دو آمده است (رجوع باقرب الموارد) «نهار» را از آن جهت مبصر گوئیم که بینائی میدهد زیرا نور وسیله بینائی است «ناقة و آیات» را مبصرة گوئیم زیرا که بینائی میدهد و با بصیرت میکنند. تبصرة یعنی بینائی دادن، واضح نمودن . ، مجمع البیان آن را عقلاء معنی کردهاند یعنی با آنکه عاقل و متمکن از دقّت و اعمال نظر بودند شیطان از راه خدا بازشان داشت. صاحب المیزان فرموده: مراد آن است که پیش از فریب شیطان اهل آن است که پیش از فریب شیطان اهل توحید بودند.