اثقل

لغت نامه دهخدا

اثقل. [ اَ ق َ ] ( ع ن تف ) گران تر. گرانبارتر. ثقیل تر. سنگین تر: قال زیدبن ثابت فواﷲ لنقل جبل من الجبال ماکان اثقل علی َّ من الذی امرنی به. ( ابن الندیم ).
- امثال :
اثقل ممن شغل مشغولاً.
اثقل من اُحد ؛ گران تر از کوه احد.
اثقل من الحمی ؛ گران تر از تب.
اثقل من الرّصاص ؛ گران تر از رچاچ ( ارزیز ).
اثقل من الزاووق ؛ گرانتر از زیبق.
اثقل من الزواقی .
اثقل من الکانون .
اثقل من المنتظر.
اثقل من النضار.
اثقل من ثهلان ؛ گرانتر از کوه ثهلان.
اثقل من جمل الدّهیم ؛ گران تر از شتر دُهیم ( نام ناقه عمروبن الزبان ).
اثقل من دمخ الدماخ ؛ گران تر از دمخ ( کوهی از کوههای حمی ضریه ).
اثقل من رحی البزر.
اثقل من رقیب بین محبّین ؛ گرانتر از رقیب میان دو عاشق.
اثقل من شمام ؛ گرانتر از کوه شمام.
اثقل من طور ؛ گران تر از کوه طور.
اثقل من عمایة ؛ گرانتر از کوه عمایة ( کوهی به بحرین از جبال هذیل ).
اثقل من قدح اللبلاب علی قلب المریض .
اثقل من نضاد ؛ گرانتر از کوه نضاد ( کوهی به عالیة ). ( مجمع الأمثال میدانی ).

فرهنگ عمید

سنگین تر.

فرهنگ فارسی

گرانتر، سنگین تر، گرانبارتر
گرانبار تر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال رابطه فال رابطه فال تک نیت فال تک نیت