ابراهیم بن سیار

لغت نامه دهخدا

ابراهیم بن سیار. [اِ م ِ ن ِ س َی ْ یا ] ( اِخ ) النظّام البصری ، مکنی به ابواسحاق. پیشوای فرقه نظامیه معتزله ، از قدمای علماء بصره و یکی از ائمه معتزلیان. اشتهار او به نظام از آنروست که مهره ها به رشته کشیده ببازار بصره می فروخت. در علم کلام و حکمت و طبیعیات و دیگر علوم عقلی و نقلی مُتبحر بوده و بالخاصه در فلسفه مطالعات بسیار داشته و چون در توفیق افکار فلاسفه و متکلمین می کوشید طریقه معتزله را که بدین مقصود مساعدتر بود اختیار کرد. ابراهیم هم از اوان ِ صِبا بکثرت ذکاء و فصاحت مشارالیه بود. علم کلام را از ابوالهذیل علاّف فراگرفت. گویند هارون خلیفه وقتی او را برای مباحثه باحُسنیه کنیزک جعفر صادق علیه السلام به بغداد طلبیده و او در محضر خلیفه و خالدبن یحیی برمکی با حسنیه به بحث پرداخته است. اشتهار کامل نظام در خلافت معتصم عباسی است. اقوال خاص او را در کلام ْ شهرستانی در ملل ونحل آورده. نظام را اشعار لطیف است و ابن الندیم گوید دیوان او پنجاه ورقه است. ابوعثمان جاحظ عمروبن بحر از شاگردان ابراهیم بن سیار است. وفات او در سی وشش سالگی به سال 121 هَ.ق. ( از قاموس الاعلام ) و تاریخ وفات ظاهراً صحیح نیست چه با معاصر بودن او با هارون و ابوالهذیل وفق نمیدهد.

فرهنگ فارسی

پیشوای فرقه نظامیه معترله
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال اوراکل فال اوراکل فال فنجان فال فنجان فال چای فال چای