دانشنامه اسلامی
انسان از هنگامی که آفریده شد، برابر آنچه در متون دینی روایت و تفسیر شده و از زمانی که زندگی جمعی خود را آغاز کرد، بنا به آنچه در تاریخ اندیشه ها نوشته شده، همواره برای یافتن پاسخ پرسش های خاصی در تلاش بوده است، همین همارگی، نگارنده گان و پژوهشگران حوزه ی اندیشه را بر آن داشته تا پرسش های یاد شده را «پرسش های پایدار» بنامند. ازجمله این پرسش ها می توان به مواردی، مانند «آزادی»، «عدالت و برابری»، «بهترین قانون» و «خواستگاه مشروعیت قوانین» و البته «نظم و انضباط اجتماعی» اشاره کرد. نظم و انضباط اجتماعی، اساس و قوامی برای زندگی شهروندی، مفهومی محوری و دارای ارتباطی چندسویه با دیگر حوزه های زندگی، مطالبه ای دینی، ملی و عرفی، شاخصی برای میزان پیشرفت و توسعه شهری است. این موضوعات و دلایل دیگری که در خلال مباحث مربوط به بخش «مبانی» بیشتر تبیین می شود، دارای اهمیت و ضرورت است.
مقدمه
اگر قرآن کریم با رویکرد تحلیل محتوایی کمی بررسی شود، ملاحظه می شود ریشه و مشتق های دو واژه «نظم» و «ضبط» هیچ مصداقی در قرآن ندارد و در روایات معصومان (علیهم السلام) که در مجموعه های حدیثی گردآوری شده، در مقایسه با دیگر موضوعات کمترین فراوانی را دارند. این رویکرد، برآیند بی توجهی منابع دینی به موضوع نظم و انضباط نیست.در قرآن کریم واژه گانی که از ریشه های «سوی»، «وزع»، «صفف»، «خلق»، «قدر» گرفته شده اند، همگی بار معنایی نظم و انضباط و به تعبیر دیگر، نظم پذیری یا نظم دهی را در خود جای داده اند. عنوان دو سوره شریفه «صف» و «صافات» مربوط به معنای نظم و انضباط است. قرآن کریم با تقسیم کار اجتماعی و تبیین ساز و کارهای وابسته در روابط اجتماعی، برای نهادینه کردن انضباط اجتماعی در میان شهروندان پیشگام است. پیشی نگرفتن بر خدا و پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) که در قرآن مطرح شده (اشاره به آیه نخست سوره حجرات)، نحوه سلوک با پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) (مانند آیه شریفه نجوا) و سلوک پرهیزگاران با یکدیگر (همه آیات سوره ی حجرات) یا با مردم و مانند اینها همگی برای باز تعریف و استقرار نظم جدید و مطلوب قرآنی است. قرآن با بیان داستان طالوت و نبرد او با جالوت، داستان بنی اسرائیل و داستان جنگ احد نمونه های حقیقی از پیامدهای بی انضباطی را برای مسلمانان روایت می کند. چنانچه امر به معروف و نهی از منکر و امور حسبیه ساز و کار همیشگی قرآنی برای جنبه ی کنترل و مهار کارگزاران انسانی، در چارچوب نظم نهادینه شده اجتماعی است.
← قرآن و اهل بیت
رعایت اصول در همه مسائل، اهمیت کارکردی دارد و یکنواخت سازی، همسوسازی، پرهیز از موازی کاری و چندباره کاری و هماهنگ سازی اقدامات را می تواند به همراه داشته باشد. تعریف اصول می تواند برد زمانی بلند مدت قواعد برخاسته از آن، جامعیت و شمول، تعیین تکلیف مصادیق تازه، پرهیز از بلاتکلیفی بلند مدت، انعطاف و نهادینه سازی مسائل را به همراه داشته باشد. قرآن کریم و نیز سیره معصومین (علیه السلام) بر تعیین و تبیین اصول و واگذاری تطبیق آن ها به مکلفان استوار است و به همین دلیل، فقه شیعه که عهده دار انضباط بخشی به زندگی اجتماعی پرهیزگاران است، پویا و پاسخ گوی شرایط زمانی و مکانی مختلف است. با این استدلال بخش اصول در نوشتار حاضر و بلکه برای هر طرح زیربنایی - مبنایی دارای اولویت ویژه است. درباره ی انضباط اجتماعی اصول زیر درخور توجه هستند:
← چند بعدی بودن
...
[ویکی اهل البیت] «انضباط» از واژه «ضبط»، به معنی «خوب حفظ کردن» گرفته شده و به معنای خویشتن را خوب حفظ کردن است.
«انضباط اجتماعی» یعنی افراد در همه کارهای اجتماعی خود را در چارچوب قانون شرع و عقل و مقررات عرفی نگه دارند تا هیچ تخلفی از آنان سر نزند.
امیرمؤمنان صلوات الله علیه در سخنی، یکی از اهداف چهارگانه قرآن را ایجاد نظم و انضباط دانسته می فرماید: «...ذلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَلَنْ یَنْطِقَ وَلَکِنْ اخْبِرُکُمْ عَنْهُ الا انَّ فیهِ عِلْمَ ما یَأْتی وَالْحَدیثَ عَنِ الْماضی وَ دَواءَ دائِکُمْ وَ نَظْمَ ما بَیْنَکُمْ؛ این قرآن است، او را به سخن آورید ولی او هرگز سخن نمی گوید، اما من شما را از (پیام ) او آگاه می سازم؛ همانا در قرآن؛ دانش آینده، اخبار گذشته، داروی درد شما و (آیین ) نظم و انضباطِ میان شما، نهفته است.
انضباط اجتماعی در سیره و کلام معصومان
سیره و سنت پیامبر و ائمه علیهم السلام نشان از نظم بسیار آنان در امور مربوط به خود و جامعه دارد ذیلا به ذکر نمونه هایی از آن می پردازیم:
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پس از بنای مسجد هر ستون آن را به نامی گذاشت که مشخص شود در کنار ستون ها چه کارهایی صورت می گیرد؛ ستون وفود (جایگاه هیئت ها)، ستون تهجد (جایگاه شب زنده داری) و...
شیوه امام علی علیه السلام در تقسیم بیت المال علاوه بر دقت ایشان در امر بیت المال نشان از نظم ایشان در امور اجتماعی دارد. ابن هلال ثقفی در کتاب الغارات به نقل از مجمع می آورد: علی علیه السلام هر روز جمعه بیت المال را جاروب می کرد و آب می پاشید، سپس دو رکعت نماز به جا می آورد و می گفت: شما دو تا در روز قیامت در حق من شهادت دهید.