ازنیک

لغت نامه دهخدا

ازنیک. [ اِ ] ( اِخ ) گگپی. کشیش ارمنی که در مائه پنجم میلادی میزیسته و او را کتابی است موسوم به ( ( رد بر فرقه ها ) ) که میان سالهای 445 و 448 م. تألیف شده و در ضمن آن شرحی از عقاید ایرانیان آورده و آنها را رد کرده است ، از جمله در باب فرقه زروانیه مفصلاً بحث کرده است. ( خرده اوستا تألیف پورداود ص 93 ) ( ایران باستان ص 1524 و 1525و 2610 ) ( ایران در زمان ساسانیان ص 45 و 95 و 96 ).
ازنیک. [ اَ ] ( اِخ ) شهری است بر ساحل بحر قسطنطنیه ومماطر ازنیکیه در غایت جودت است. ( معجم البلدان ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم