باباشمل
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. جوانمرد، لوطی.
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) لوطی داش مشدی .
دانشنامه آزاد فارسی
تعبیری در رسوم عامیانۀ مردم ایران. منظور از این کلمه سرکردۀ پهلوانان و قلندران محلّه است. آنان به خصلت های جوانمردی، مانند خصایل پوریای ولی، موصوف بودند. اساسِ رسم باباشملی حفاظت از جان و مال و ناموس مردم، در برابر زورگیران و داروغه ها و گزمگان و حل وفصل اختلافات بزرگ و کوچک آنان بود. باباشمل ها، یا به انتخاب لوطیان و پهلوانان، یا به وصیتِ باباشملِ درگذشته، یا به قتل رسیده، انتخاب می شدند. رسم بود که در قتلگاه باباشمل مجسمۀ شیر سنگی می گذاردند. باباشمل ها اغلب پیشه ور بودند و به کارهایی چون طبق کشی نیز می پرداختند. مرسوم ترین تفریحات باباشمل ها کبوتر بازی و خروس بازی بود. رفته رفته باباشمل ها از میان رفتند و تبدیل به عاملان زور و قدرت شدند (← جاهل). درداش آکل، (نوشتۀ صادق هدایت) و پهلوان اکبر می میرد (نوشتۀ بهرام بیضایی) روحیات و رفتارهای باباشملی با دقت و موشکافی، و نیز با نوعی احساس افسوس و حسرت، ترسیم شده است.
دانشنامه اسلامی
باباشمل به معنای لوطی است و ظاهراً نام یکی از پهلوانان بوده که بعدها گسترشِ معنایی پیدا کرده است.
بنیانگذارباباشمل
رضا گنجه ای مدیر و مؤسس این روزنامه، در ۱۲۹۰ در تبریز متولد شد.
در مدارس آن شهر و سپس در مدرسه صنعتی آلمانی در تهران و سرانجام در آلمان در رشته مهندسی به تحصیل پرداخت و پس از بازگشت به ایران به استخدام راه آهن درآمد.
سال انتشارباباشمل
اولین شماره باباشمل در ۲۵فروردین ۱۳۲۲ انتشار یافت و هر هفته روزهای پنجشنبه در هشت صفحه منتشر می شد.
روش ومحتوای باباشمل
...
ویکی واژه
کنایه از: شخص درشت اندام و دارای رفتار خشن و بی ادبانه.
لوطی، جاهل.
کنایه از شخص درشت اندام و دارای رفتار خشن یا بی ادبانه