اکراب

لغت نامه دهخدا

اکراب. [ اِ ] ( ع مص ) کرب بستن دلو را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کریب بستن دلو را. ( از اقرب الموارد ). || پر کردن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || شتافتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد )( از ناظم الاطباء ). شتابی کردن. ( آنندراج ). اسراع. شتابیدن. ( از یادداشت مؤلف ). || سخت نزدیک شدن کار و رسیدن زمان وقوع آن. || تقرب یافتن. || نزدیک شدن ظرف به پر شدن. ( از اقرب الموارد ). || سخت اندوهناک کردن. ( آنندراج ) : و اذا شرب [ الحنظل ] فی شدة البرد امعض و اکرب اکراباً شدیداً. ( تذکره ابن البیطار ).

دانشنامه عمومی

اکراب ( به قزاقی: Akrab ) یک منطقهٔ مسکونی در قزاقستان است که در استان آق تپه واقع شده است. اکراب ۱۱۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم