امیرنظام

لغت نامه دهخدا

امیرنظام. [ اَ ن ِ ] ( اِخ ) حسنعلی خان... گروسی. از رجال دوره ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه بود. رجوع به مجله یادگار سال 3 شماره 6 و 7 و مجله یغما سال 8 صص 369 - 373 شود.
امیرنظام. [ اَن ِ ] ( اِخ ) رجوع به امیرکبیر ( میرزا تقی خان ) شود.، امیر نظام. [اَ رِ ن ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فرمانده سپاه.

فرهنگ عمید

در دورۀ قاجاریه، عنوان فرماندهِ کل قوای نظامی.

فرهنگ فارسی

فرمانده سپاه

فرهنگ اسم ها

اسم: امیرنظام (پسر) (فارسی، عربی) (تلفظ: amir nezām) (فارسی: امیرنظام) (انگلیسی: amir-nezam)
معنی: ترکیب دو اسم امیر و نظام ( فرمانروا و آراستگی )، ( عربی ) فرمانده ی سپاه، عنوان و سمتِ فرمانده ی کل قوای نظامی دوره ی قاجار، ( در اعلام ) عنوان میرزا تقی خان امیرکبیر، مرکب از امیر ( پادشاه ) + نظام ( مجموعه سپاهیان یک کشور، ارتش )، در دوره قاجار، عنوان و سمت فرمانده کل قوای نظامی

دانشنامه آزاد فارسی

از القاب دورۀ قاجار، عنوان و سمت فرمانده کل نیروهای نظامی در آن دوره. امیرکبیر از جمله کسانی است که در آن دوره لقب امیرنظام داشتند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال ارمنی فال ارمنی فال شمع فال شمع فال نوستراداموس فال نوستراداموس