الرس

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
رس (۲ بار)
. . رسّ در لغت به معنی اثر جزئی و اول تب و دفن مرده و غیره آمده است ولی ملاحظه آیه نشان می‏دهد که مراد از آن در قرآن کریم محلی است که قومی بدان نسبت داده شده‏اند در نهج البلاغه خطبه 180 آمده «اَیْنَ اَصْحابُ مَدائِنِ الرَّسِّ الَّذینَ قَتَلُوا النِّبِیِینَ» از فرمایش امام «علیه السلام» بدست می‏آید که شهرهائی بوده بنام شهرهای رّس گه مردم آنها پیامبران‏شان را کشته‏اند. از دو آیه فوق که اصحاب رّس در ردیف اهل عذاب از عاد و ثمود نقل شده بدست می‏آید که آنها در اثر عذاب آسمانی هلاک شده و از بین رفته‏اند و ما بعد آیات درباره هلاکت آنها صریح است. به نظر می‏آید مراد از رّس رودخانه ارس فعلی است که در شمال آذربایجان بطول 800 کیلو متر از کوه‏های ارض روم در ترکیه سرچشمه گرفته پس از عبور از دشت مغان به رود کورا متصل می‏گردد و به دریای خزر می‏ریزد. قسمت عمده آن مرز ایران وشوروی است. در قسمتی از کرانه‏های این رود بزرگ، تمدّنی وجود داشته که فعلاً از بین رفته است و مدائن رّس در نهج البلاغه عبارت از همان تمدّن و شهرهاست. محمد عبده در شرح جمله فوق از نهج البلاغه تصریح کرده که مراد ار رّس رود ارس فعلی در آذربایجان است. در صافی از قمی نقل کرده رّس نهری است در ناحیه آذربایجان. در المیزان از عیون اخبار الرضا «علیه السلام» از علی «علیه السلام» حدیثی را بدین صورت تلخیص کرده که: اصحاب رّس درخت صنوبر را عبادت می‏کردند و به آن شاه درخت می‏گفتند آن را یافت پسر نوح در کنار چشمه‏ای که به آن روشن آب می‏گفتند کاشته بود. آن قوم را دوازده شهر بود در کنار نهری که آن را رّس می‏گفتند نام آن شهرها عبارت بود از آبان، آذر، دی، بهمن، اسفندار، فروردین، اردی‏بهشت، خرداد، مرداد، تیر، مهر، شهریور، عجم نام ماه‏های خود را از نام آن شهرها گرفته است. در هر شهر از آن صنوبر دانه‏ای کاشته و آب چشمه فوق را بر آن جاری کردند آب آن چشمه را بر خود و چهار پایان تحریم کردند و هر که از آن چشمه می‏خورد می‏کشتند و عقیده داشتند آن چشمه زندگی خدایان است و کسی حق ندارد از حیات خدایان کسر کند. در هر شهر برای خود عیدی قرار دادند، روز عید کنار آن صنوبر رفته مراسم و قربانی به راه انداختند آنگاه گوشت قربانی را در آتشی می‏انداختند و وقت ارتفاع دود آن، به درخت سجده می‏کردند و تضرّع و ناله می‏نمودند... این بود عادت آنها در شهرها و چون وقت عید شهر بزرگشان فرا می‏رسید و در آن پادشاهان به نام اسفندار سکونت داشت اهل شهرها به آنجا آمده دوازده روز عید می‏گرفتند... خداوند پیامبر بر آنها مبعوث کرد به او ایمان نیاوردند. وی دعد کرد درخت صنوبر خشکید، این عمل را سخت ناپسند شمردند... تصمصم به قتل پیامبر گرفتند، چاهی کنده وی را در آن افکنده و سر آن را گرفتند پیوسته ناله او می‏شنیدند که فوت شد پس از این کار خداوند عذابی فرستاد و همه را از بین برد. مشروح این حدیث در تفسیر برهان از مرحوم صدوق و نیز در صافی از عیون اخبار نقل شده و نیز در برهان و صافی نقل شده از جمله کارهای ناپسند اصحاب رّس مساحقه زنان بود، ایضاً حدیث فوق را محم بن عبده در شرح نهج البلاغه از سید رضی از علی «علیه السلام» نقل کرده است. طبرسی از عکرمه نقل کرده: رّس چاهی است که آنها پیامبر خود را در آن دفن کردند. از وهب نقل کرده اصحاب رّس قوم شعیب است و ایضاً گفته‏اند شهری است در یمامه و چاهی در انطاکیه و از حضرت صادق «علیه السلام» آورده که زنان اصحات رّس اهل مساحقه بودند. ناگفته نماند شاید مراد از مجوس که در آیه 17 سوره حج آمده اصحابرّس باشند و یا مجوس از اخلاف آنها باشد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم