اشک باران

لغت نامه دهخدا

اشک باران. [ اَ ] ( نف مرکب ) اشک بار :
در میان آب و آتش همچنان سرگرم تست
این دل زار نزار و اشکبارانم چو شمع.حافظ.و رجوع به اشکبار شود.

فرهنگ عمید

اشک بار، اشک ریز: در میان آب و آتش هم چنان سرگرم توست / این دل زار نزار اشک بارانم چو شمع (حافظ: ۵۹۴ ).

فرهنگ فارسی

اشک بار
اشکبار، اشک ریز، درحال اشک ریختن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال تماس فال تماس فال جذب فال جذب فال آرزو فال آرزو